اسکار لوکس ترین خانه می رسد به... به قلم فاطمه علی آبادی
پارت ششم :
خواستم ضربهی جاندارتری نثارش کنم ولی متاسفانه در باز و قامت پدرم در چارچوب نمایان شد. موهای آشفتهام را تندتند مرتب کردم و با لبخند مضحکی سلام دادم. مثل همیشه لبخندم را با لبخند جواب داده و خروار خروار خریدش را روی سینی مجمعمانندی که مامان فخری رو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
پرنیا
00ماهی از گشنگی هم تلف شه برنمیگرده